سه‌شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۷

خورشيد آفرين


الهي ما را ياراي ديدن خورشيد نيست دم از ديدار خورشيد آفرين چون زنيم.

انسان


پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم .
تو نمی توانی روی شانه من آشیانه بسازی .

پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم اما گاهی پرنده ها و آدمها را اشتباه میگیرم .
انسان خندید و به نظرش این خنده دارترین اشتباه ممکن بود . پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟
انسان منظور پرنده را نفهمید اما باز هم خندید . پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگارته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست.
شاید یک آبی دور – یک اوج دوست داشتنی .
پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را نیز می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .
آنوقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : " یادت می آید ؟ تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی .
راستی عزیزم بالهایت ر ا کجا جا گذاشتی ؟ ”
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آنوقت رو به خدا کرد و گریست .

آبراهام لينكلن


نامه آبراهام لينكلن به آموزگار پسرش

به پسرم درس بدهيد او بايد بداند كه همه مردم عادل و صادق نيستند ، اما به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر شياد ، انسان صديقي هم وجود دارد . به او بگوييد ، به ازاي هر سياستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردي هم يافت مي شود . به او بياموزيد ، كه در ازاي هر دشمن ، دوستي هم هست .
به او بياموزيد اگر با كار وزحمت خويش ، يك دلار كاسبي كند بهتر از آن است كه جايي روي زمين پنج دلار بيابد . به او بياموزيد كه از باختن پند بگيرد . از پيروز شدن لذت ببرد .
به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر اين است كه مردود شود اما با تقلب به قبولي نرسد . به پسرم ياد بدهيد با ملايم ها ، ملايم و با گردن كش ها ، گردن كش باشد . به او بگوييد به عقايدش ايمان داشته باشد حتي اگر همه بر خلاف او حرف بزنند .
به پسرم ياد بدهيد كه همه حرف ها را بشنود و سخني را كه به نظرش درست مي رسد انتخاب كند .
به او بگوييد كه تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد .
در كار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد اما از او يك نازپرورده نسازيد . بگذاريد كه او شجاع باشد ، به او بياموزيد كه به مردم اعتقاد داشته باشد.

چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۷

دکارت


دکارت : براي گسترش انديشه خود، بايد بيشتر از آنچه ياد مي گيريم، فکر کنيم.

خانه دوست کجاست؟


خانه دوست کجاست؟

در فلق بود که پرسيد سوار

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاريکی شنها بخشيد و به انگشت نشان داد سپيداری و گفت:

نرسيده به درخت کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است

و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی ست

می روی تا ته کوچه، که از پشت بلوغ ،‌ سر بدر می آورد

پس به سمت گل تنهايی می پيچی

دو قدم مانده به گل

در صميميت سيال فضا،

خش خشی می شنوی

کودکی می بينی رفته از کاج بلندی بالا

جوجه بر می دارد از لانه نورو از او می پرسی:

خانه دوست کجاست؟

ضیافت


به ضیافت خدا نزدیک می شویم

گذرگاه




امام علی (ع) ميفرمايند : دنيا گذرگاه است ، نه قرارگاه . دورانديش کسی است که فريبندگی دنيا او را از کار برای آخرت باز ندارد .

مدیریت از نگاه امام علی (ع)


مديريت زمان : كار هر روز را همان روز انجام ده و به تاخیر میانداز زيرا هر روزي كار مخصوص به خود دارد.

با من




دلت را خانه ما کن ، مصفا کردنش با من


به ما درد دل افشا کن ، مداوا کردنش با من


اگر درها به رويت بسته شد ، دل بر من آور


در اين خانه دق الباب کن ، واکردنش با من


بيافشان قطره اشکی ، که من هستم خريدارت


بياور قطره اخلاص ، دريا کردنش با من


به ما گو حاجت خود را ، اجابت می کنم آنی


طلب کن آنچه می خواهی ، مهيا کردنش با من


بيا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را


بياور نيک و بد را ، جمع و منها کردنش با من


اگر عمری گنه کردی ، مشو نوميد از رحمت


تو نامه توبه را بنويس ، امضا کردنش با من

عبدالقادر گيلانى


عبدالقادر گيلانى رحمه الله عليه ، در حرم کعبه روی بر حصبا نهاده همی گفت :خدايا! ببخشای ، وگرنه هر آينه مستوجب عقوبتم و در روز قيامتم نابينا برانگيز تا در روی نيکان شرمسار نشوم . سعدی

شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۷

ای تنها امید


آقا نمی آیی!

یکشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۷

زيبايي‌هاي بزرگتر




ماشا اليلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 2 سال پيش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زيبا مطرح بود و شهرت و محبوبيتش با اوج گرفتن "گروه رقص و موسیقی فابریک" در روسيه، به بالاترین حد رسید. اما ماشا همانقدر که بسرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع كرد خيلي زود نیز از صحنه ناپدید شد. اين امر نه به دليل افول ستاره‌ي بخت وی بود و نه به علت از دست دادن "زیبایی چهره" یا "سحر صدا" ؛ بلکه به این دلیل بود که: «ماشا مسلمان شد و لباس عفت و ایمان را بر درخشش‌های کاذب دنیوی ترجیح داد». تفاوت بزرگ او با بسياري از هنرمندان و خوانندگان ديگري كه اسلام و حجاب را برگزيده‌اند در اين است كه وي در اوج شهرت، زيبايي و طراوت، و در زماني كه تازه پيشنهادهاي اغواكننده به سويش رهسپار شده بود حجاب و عفاف را انتخاب كرد. ماشا اليليكينا، ستاره سابق سينما، رقص و موسيقي، اينك حجابي اسلامي در بر دارد و به تدريس در مدارس مشغول است. وي مي‌گويد از جلوه‌هاي كاذب سابق متنفر است و اكنون احساس خوشبختي مي‌كند. آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islsm.ru با این هنرمند مسلمان شده است که همکاران نسخه روسی سايت ابنا، آن را به فارسي ترجمه كرده‌اند.


ــ چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
ــ در زمانی که يك خواننده بودي آيا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
ماشا: نه ؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب ـ یعنی آب زمزم ـ بنوشم.
ــ آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسيری طولانی بود؟
ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزديك‌ترين دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را مي‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!» ، من در آن لحظه بسيار گریستم ؛ زيرا براي اولين بار در زندگي‌ام بود كه چیزی از خدا مي‌خواستم.
ــ در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟
ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.
ــ آیا موسیقی هم گوش می‌دهی؟
ماشا: بله ؛ کارهای "گروه ریحان"، "گروه سامی یوسف" و "گروه کت استیونس" ( که پس از اسلام آوردن نام خود را "یوسف اسلام" گذاشت) را گوش می‌کنم.


ــ چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
ماشا: اسلام نسبت به اديان ديگر، محکم‌ترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.
ــ از اينكه مسلمان شده‌اي چه احساي داري؟
ماشا: احساس خوشبختي. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.
ــ و چه تفاوتي با قبل داري ؟
ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.


ــ آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمي‌خوري؟!
ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند.
ــ از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟
ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی باز دارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.
ــ از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟
ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.
ــ اينك چه چيزي از "اسلام" مي‌تواني به ديگران بگويي؟
ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیاندیشی حداقل سعی کن از قيد خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.

پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۷

بهشت




به بهشت نمیروید مگر مومن شوید و مومن نمی شوید مگر همدیگر را دوست بدارید . رسول اکرم(ص)

هدیه


آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آنچه که می شوی هدیه تو به خداوند ؛ پس بینظیر شو.

چهارشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۷

علم يا ثروت


دانش بهتر از مال است،زیرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو باید نگهبان باشی

حضرت علی(ع)

سه‌شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۷

هنوز



دلم آشفته آن مايه ناز است هنوز
مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز
جان به لب آمد و لب برلب جانان نرسيد
دل به جان آمد و او برسر ناز است هنوز
گرچه بيگانه زخود گشتم و ديوانه زعشق
يار عاشق كش و بيگانه نواز است هنوز

دستهاى خونين نادر شاه


چون نادر شاه افشار به سلطنت رسيد به ژنرال روسى كه شهرهاى شمال ايران را در اواخر دوره صفويه اشغال كرده بود پيغام داد و از او استفسار نمود كه آيا كشور ايران را ترك مى كند يا اينكه مايل است فراشان سلطنتى او را بيرون كنند ؟ از مسكو يك نفر نماينده براى بستن قرارداد با نادر شاه به مشهد آمد ولى نادر او را نمى پذيرفت و او نيز به همراه سپاه نادر براى بدست آوردن فرصت ملاقات حركت مى نمود. يك روز نادر در حالى كه پيروزى جديدى به دست آورده بود سفير را نزد خود خواند. سفير نامبرده ، نادر را ديد كه روى زمين نشسته در حالى كه البسه اش بوى خون مى داد با دست غذا مى خورد. وقتى سفير از علت احضار خود پرسيد، نادر به او گفت كه مى خواهم ببينى كه چگونه با دست هاى آلوده بخون ، خشن ترين غذاها را مى خورم و شما مى توانى به آقايت بگويى كه چنين شخصى (نادر) گيلان را تسليم نخواهد كرد.(ژنرال سايكس تاريخ ايران ج 2 ص 364)

یا قمرالعشیره


ولادت ابوفاضل مبارک

مکاتبه یک جوان با علامه


- نامه جوان:« محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی جناب آقای طباطبایی سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. جوانی هستم 22 ساله، که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ گویید. در محیط و شرایطی زندگی می کنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوی الله شده اند. درخواستی که از شما دارم این است که بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصیحت نمی خواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. 23/10/1355 داود نور محمدی- توصیه علامه به جوان « السلام علیکم برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشته اید، لازم است همتی برآورده و توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار می شوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش می آید رضای خدا را مراعات خواهم نمود، آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته شکر بکنید و هر کدام تخلف شده استغفار. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس تلخ، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات ( حدید ـ حشر ـ صف ـ جمعه و تغابن ) را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم محمد حسین طباطبایی. » مأخذ نامه‌ها: علی شیروانی _ نامه‌های عرفانی – صص 187 – 188

دوشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۷

عقل


روزی برنارد شاو در مجلسی با یکی از ستارگان زیبا و هنرمند برخورد می کند. ستاره زیبا به شوخی به شاو می گوید: آقای شاو من آرزو دارم با شما ازدواج کنم. شاو می پرسد: چه خاصیتی در این کار می بینید؟

ستاره می گوید: فرزندی که از ما متولد خواهد شد فوق العاده خواهد بود، زیرا زیبایی را از من و عقل را از شما به ارث خواهد برد. شاو بلافاصله می گوید: می ترسم برعکس شود یعنی زیبایی را از من و عقل را از شما به ارث برد!

بي غم


جمعه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۷

مبارک


تولد سفینه نجات بر همه کشتی نشینان مبارکباد

ادعونی استجب لکم


اصول دعا درماني در یوگا


هنگام دعا درماني چهار شرط مهم را بايد در نظر داشت و آنها را در دعا رعايت كرد. اين چهار اصل عبارتند از:

1- تداوم و نظم دعا:بسياري از مردم تنها هنگام بروز مشكلات به دعا روي مي آورند اما اين كافي نيست. دعا بايد به يكي از جنبه هاي ثابت زندگي تبديل شود.

2- تسليم بودن:يك مناجات كننده واقعي همه چيز را به پروردگار خود واگذار مي كند و تنها تلاش كردن را وظيفه خود مي داند.
3- مثبت نگري: هنگامي كه فردي دعا مي كند و چيزي را خالصانه از پروردگار خود مي خواهد بايد به اجابت آن نيز ايمان داشته باشد به عبارتي ايمان داشته باشد كه به محض درخواست خالصانه چيزي از پروردگار، دعايش اجابت شده است. اين امر ممكن است كمي پيچيده به نظر برسد زيرا ممكن است در زندگي روزمره ظاهرا با مواردي مخالف اين نكته مواجه شده باشيم. اما به اين پديده بايد عميق تر نگريست. هنگامي كه ما خواهان بروز تغييري هستيم (به ويژه اگر تغييري بيروني مد نظر ما باشد)، بايد توجه داشته باشيم كه اين تغيير الزاما از همان مسيري كه ما توقع داريم، ايجاد نمي شود و گاه سلسله اي از تغييرات ديگر به عنوان پيش نياز اين خواسته مطرح هستند كه شايد بسياري از آنها دروني باشند. در اين موارد اگر ما به اجابت دعايمان اعتقاد نداشته باشيم و آمادگي پذيرش آن را در خود ايجاد نكنيم، ممكن است به سادگي از اجابت دعاي خود پيشگيري كرده باشيم.

4- پذيرا بودن:براي خود دعا مي كنيم از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. اين بخش ارتباط بسيار نزديكي با مثبت بودن دارد. به گفته پژوهشگران دانشگاه ردلند هرچه ما بيشتر بر خواسته هاي خود تاكيد كنيم و آنها را از درون بپذيريم، بيشتر مي توانيم شاهد اجابت خواسته هاي خود باشيم.

قرض شاهانه


هرازگاهي تب تند سفر به فرنگ قبله عالم را فرا ميگرفت؛ آتشي كه هيچ آبي آن را فرو نمي نشاند. هر گاه كه ناصرالدين شاه خسته از امور مملكت داري هواي رفتن به فرنگ به سرش مي زد، آن وقت بسياري از دلا لا ن دست به كار مي شدند تا هزينه آن را فراهم كنند. خزانه هميشه خالي دربار نمي توانست مخارج خود را تامين كند، حال چه رسد به سفر پرزرق و برق قبله عالم به فرنگ. بنابراين قرض كردن از خارجيان تنها راه ممكن بود. مثلا براي تامين هزينه هاي اولين سفر ناصرالدين شاه به اروپا مبلغ 200 هزار ليره با بهره صدي پنج، از بارون ژوليوس دورويتر قرض گرفته شد. اين مبلغ در ميان صرافان مسكو، پطرزبورگ، برلن، لندن، پاريس، وين ، رم و اسلا مبول تقسيم شد تا هر كجا كه ناصرالدين شاه احتياج داشته باشد، استفاده كند.

گل صلوات


الهی دلی ده


خواجه عبداله انصاری:


الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفيق طاعتی ده که به بهشت رهنمون کند.

الهی دلی ده که در کار تو جان بازيم و جانی ده که کار آن جهان سازيم.

اشک دیده‌


روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیده‌ی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطره‌ی سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
پروین اعتصامی

درمحضر قرآن


یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون:
ای کسانی که ایمان آورده اید چرا به زبان چیزی میگوئید که بدان عمل نمی کنید این عمل که سخنی بگوئید و خلاف آن عمل کنید بسیار سخت خدا را به خشم می آورد.