چون عشق اشارت فرمايد، قدم به راه نهيد، گرچه دشوار است و بي زنهار اين طريق.
و چون بر شما بال گشايد، سر فرو آوريد به تسليم، اگرچه شمشيري نهفته در اين بال، جراحت زخمي بر جانتان زند......
زنهار! اگر به مامن پروا و احتياط از عشق تنها طالب کاميد و گوشه آرام، پس برهنگي خويش بپوشيد و پاي از خرمن عشق واپس کشيد.
به دنياي بي فصل خود نزول کنيد که در آن، لب به خنده مي گشايد، اما نه از اعماق دل و اشکي از ديده فرو مي چکد اما نه به هاي هاي جان.
چيزي به تحفه نمي دهد عشق، مگر خويش را، و نمي ستاند، مگر از خويشتن. نه بنده تملک است و نه سوداي تصاحب، که عشق را عشق کفايت است و نهايت.
برگرفته از کتاب پيامبر، جبران خلیل جبران
برگرفته از کتاب پيامبر، جبران خلیل جبران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر