روزي پسر بچه اي در خيابان سكه اي يك سنتي پيدا كرد.او از پيدا كردن اين پول آن هم بدون هيچ زحمتي خيلي ذوق زده شد.اين تجربه باعث شد كه بقيه روزها هم با چشم هايي باز سرش را به طرف پايين بگيرد(به دنبال گنج!).او در مدت زندگيش 296 سكه يك سنتي و48 سكه 5سنتي و 19سكه ده سنتي و16 سكه 25 سنتي و2 سكه نيم دلاري و يك اسكناس مچاله شده يك دلاري پيدا كرد.يعني در مجموع 13دلار و 26 سنت.دربرابر به دست آوردن اين 13دلارو 26سنت او زيبايي دل انگيز 31369 طلوع خورشيد ودرخشش 157 رنگين كمان و منظره درختان افرا در سرماي پاييز را از دست داد.او هيچ گاه حركت ابر هاي سفيد را بر فراز آسمان در حالي كه از شكلي به شكل ديگر در مي آمدند نديد.پرندگان در حال پرواز و درخشش خورشيد و لبخند هزاران رهگذر هرگز جزئي ازخاطرات او نشد.
دوشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر